آواآوا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

برای فرشته زیبای زندگیمان

تولد آوا جوووونم

سلام دختر نازم عزیزم آخرین معاینه من روز سه شنبه  93/9/25  که با مامان مهین و بابا یداله رفتیم پیش خانوم دکتر حنطوش زاده تا تاریخ دقیق زایمان و مشخص کنه البته نا گفته نماند که تاریخ زایمان طبیعی رو سونو 4 دی نشون میداد.دکتر بهم گفته بود که زیاد پیاده روی کنم تا زایمان راحتری داشته باشم.خانوم دکتر وقتی معاینه ام کردن گفتن آوا خانوم گل عجله داره زودتر بدنیا بیاد و گفتن تا شب حتما دردت میگیره.من اصلا باورم نمیشد که حرف خانوم دکتر درست از آب دربیاد.بعد اینکه از مطب برگشتیم  خودم و آماده کردم ولی اصلا درد نداشتم تا اینکه شب شد دقیقا از ساعت 9 دردایی و احساس کردم  اصلا باور نمیشد که داری بدنیا میایی عزیزم. ساعت 10:30 شب ح...
8 ارديبهشت 1394

سونوی اول و دوم

سلام عزیزم؛ دخترم مامانی سیزده هفته بود که رفت آزمایش غربالگری(آزمایشگاه نسل امید)بعد آزمایش خون رفتم سونو خداروشکر وضعیتم خوب بود  از مونیتوری که روبروم بود میدیدمت که هی تکون میخوری بعد از اینکه خانوم دکتر وضعیت شمارو چک کرد  آقای دکتر اومد برای تعیین جنسیت و گفت که احتمالا دختره من خیلی خوشحال شدم چون خیلی دوست داشتم دختر باشی(خدارو هزاران هزار مرتبه شکر)     سونو گرافی بعدی بین هفته 18 و 21 بود که من هفته 19 با خاله زهرا جون رفتیم سونوی 4 بعدی دکتر داریوش دلیری که خیلی خیلی تعریفشو شنیده بودم خیلی شلوغ بود بعد ار کلی انتظار بالاخره نوبت من شد این دفعه هم یه مونیتور بود که میتونستم ببینمت از سری قبل ماشالا بزر...
26 مرداد 1393

آغاز علایم بارداری مامی

سلام عزیز دردونه,,,,, کوچولویه نازم حالت چطوره ؟ مامانی خوشحال بود بد ویار نیست اما چشمت روز بد نبینه،دیروز یک تهوع بدی داشتم که خدا میدونه. همش دلم آشوب بود آروم و قرار نداشتم ،انگار گذاشتی وقتی دقیق رفتی تو 6 ماه خودتو نشون بدی آی ناقلااااا. امروز حالم نسبتا" خوبه،بابای خیلی نگران بود طفلی بابای ظهر اومد برای من و شما نهار ماهی درست کرد،دستش درد نکنه چه غذای لذیذی نوش جووووووووووووونت عزیزکم ،بابای خیلی خیلی مهربونه،دستش درد نکنه که تو این شرایط ما دوتا رو تنها نذاشته, فنچوله من روز شماری میکنم خرداد ماه بشه برم سونو تا تو نازدونه رو ببینم و بهترین موسیقی زندگیم که صدای قلب کوچولوی تو نازنینه بشنوم........ این روزا ...
17 ارديبهشت 1393

مادرانه

چه حالی میدهد مادر شدن با تو .... ممنون که این اسم قشنگ رو به من هدیه کردی .... مبارکم باشد این مادر بودنم که سراسر عشق است و شور است و حال .... تصدق قدمهای کوچکت ....
17 ارديبهشت 1393

مادر که میشوی ....

مادر که میشوی :  تمام زندگیت میشود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت به خیری فرزندت ... مادر که میشوی :  بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات ... مادر که میشوی : بیشتر فکر میکنی به مادرت  و مادر بزرگت و اینکه آنها چه سختی هایی کشیده اند و چه آرزو هایی داشته اند ... مادر که میشوی : غم و اندوه و شادی ات هم رنگ دیگری میگیرند و همه اینها گره میخورد به حاب فرزندت ... مادر که میشوی :  کوه های تمام عالم بر سرت خراب میشود وقتی به اندازه نیش سوزن بر پای فرزندت میرود ... مادر که میشوی : صبور میشوی و با حوصله انگار نه انگار که تا دیروز خوابت از خواب خرس زمستانی هم سنگین تر بود ... ...
8 ارديبهشت 1393
1